سرودی برای پیکرهای اُفتان
- Jamshid Shirani
- Aug 3
- 1 min read

کارولینا هاچندانی
ترجمه جمشید شیرانی
گذشته را برای دلگرمی فرا می خوانم.
رویدادها از خود فراتر می روند. که روزی
بی هیچ سود و زیانِ فردیِ چشمگیری نقشی به جا می نهد
در جایی. این گونه به یاد می آورم که
دو مارِ درهم تنیده فرو می افتند
در برابرِ پایم هنگامی که گام برمی دارم به زیر درختِ بلوطی
در تیرماه. چنان که می گریزم در سراشیبِ تپّه
انگار آن چنان برای مارها مهم بود که مرا دنبال کنند.
آن گونه که این لحظه مرا در کمین می نشیند، با زبانش، لرزان
حتا حالا هنگامی که از زیرِ
شاخه های خاصی می گذرم و وحشت و جنبشِ
هر آن چه در آن جا نیست، که می پیچد به گِردِ
هر چه در آن جا است: هوا، برگ ها،
ریشه هایی که در گِل فرو می رود و بر می آید
مارگونه، و با گذشته درمی آمیزد
تا جاودانه امکانِ بارشِ مار را
فراهم کند. باید باور کنم که
درخت های معمولی - که هیچ پیکری از آن فرو نمی افتد -
می توانند از خود نقشی پایدار به جا نهند، و اندیشه ی مرا
با شاخه های فراموش شدنیِ خاکستری خود شیار بزنند
در قلبِ زمستان
هنگامی که تمام برگ های آن ها فرو ریخته است.
کارولینا هاچندانی استاد زبان انگلیسی در دانشگاه نبراسکا در اُماها و نویسنده "کتابخورها" است که دو سال پیش (دوهزار و بیست وسه) جایزه انتشارات پروجا را دریافت نمود.




Comments