
یانگ لیکی*
Yang Licai
ترجمه جمشید شیرانی
۱
نه،
در پسِ هر حقیقت حقایقی دیگر است.
۲
باران
زمین را پرده ی نقاشی می کند
به هنجارِ همیشگی
تا بنگارد موشکافانه آن چه را که از دیده پنهان است:
کوه، جنگل، درّه، گُدار
بَنا، ابزار، آدمی
چهارپا، دام، خزنده و پرندگانِ پروازی را
نرم نرمک در نهادِ نموداری نمادین
از ناپیدا به پیدا
از ایستا به پویا
آیا این گونه ای از دادگری است؟
باران و هر چه انگاره ی باران است
پرده ها و توانِ پوشش ها در پرده پوشی و دیگرگونه نمایاندن
همانندِ او که رنج می بَرَد
اشکریزان
در شناساندنِ شکارچی، شکنجه گر، شبرو، شیّاد و شکارگرِ آدمی
ستم دیده از اشک و گردشِ موشکافانه ی قلم مو [ی مژگان] مدد می جوید
تا نخ های ابریشمینِ درد، اندوهِ بی پایان، تشویشِ گزنده، دل آزردگی، سوگِ جانگداز، عذابِ استخوان شکن، رنجِ هزاران ریش، زخمِ جان کندن را...
چند دانه ی اشک
باید فشاند تا برانگیزد
سرشکی دیگر را به غمگساری؟
درد مرزِ میانِ زندگی و مرگ است
باران نام دیگری برای آسمان و زمین
فرجامِ هر چیزی آب است.
* یانگ لیکی در چین به دنیا آمده است و شاعر، صدا نگار و فعال سیاسی است.
Kommentare