
جمشید شیرانی
بر تو نماز می برم ای عشق
که نام فرخنده ات
بشارتِ نور است.
بر تو سجده می برم
ای مِهر
که قلبِ پُر تپشت
آینه ی دلربای پاکی و
دریاست.
عین شین قاف
و نور بال می گشاید و
روز می شکفد
بر لبان سرخ تمنا
با بوسه ای
که آتش و گرماست.
میم ه ر
به نام نامی آهنگ
و پرده های نهان مانده
در گلوی چکاوک
و
خواب خوشه ی انگور
بر لبان تشنه ی ساغر.
سلام ساده ی بودن
نزول آیه ی رنگین کمان
به جلوه ی باران.
Commentaires