جوی هارجو
به لُرلین مک گِرِگور
ترجمه جمشید شیرانی
قار قار کلاغ می غُرّد بر فرازِ لنگرگاه.
کشتزارها بر تارکِ نخلستان.
قار قار سیلی سمجِ اقیانوس شناگر از میانِ تَنگراه.
می بریم زورق ها را بر کرانه ی شورآب.
قار قار می نالند قایقرانان به زیرِ بار، بادِ بُرّایِ پوست.
ما نشسته در مکانِ خویش. مرغ سقا نشسته بر نسیم به جستجوی ماهیان.
قار قار شُش هایمان می تپد و ما به پیش می رویم به سوی آبخیزه ها.
بی اندیشه ی جهان های زیر و زِبَر، می رانیم به پیش.
قار قار موتورهای هواپیما خالکوب می شود به آسمان – دور از این آبراهه ها.
هر تکانه ی پارو در نیمدایره ی پیروزی و شکست.
قار قار خورشید می خواند از درونِ زورقی با بادبانِ کهربایی. شتابان می گذریم
در بازگشت، از فرازِ تورِ جاودانگی گسترده در شکارِ ستارگان.
قار قار می خراشد پوسته ی روان مرا. قار قار.
Comments