
جاناتان آرون
ترجمه جمشید شیرانی
پاراسلسوس، حکیم سوییسی
نخستین فردی بود
که آرای کلیسا را در باره ی جادوگری،
اراجیفِ بی اساس خواند.
به گفته ی او
زندگی آدمی
از آنِ کاینات جدایی پذیر نیست.
گِلِ هر کس
عصاره ی تمامی آفریده های پیش از او است.
سرچشمه ی بیماری را می توان در نارسایی آرکئوس یافت:
نیرویی که در معده جای دارد و کارش هماهنگ کردنِ
پدیده هایی است که زندگی به آن وابسته است (نمک، گوگرد، سیماب).
اندرز های او رُک و راست و درمان هایش وابسته به شدت هر بیماری بود.
بیمار می توانست عروسکی مومی از خویش بسازد،
گناهان و ناسپاسی های خود را در آن جای دهد
و پس آن را بی هیچ آداب ویژه ای بسوزاند.
می توانست تن خود را به گرمابه های آبِ یخ
یا به گرسنگی در زندان انفرادی بسپارد.
به سبب خودخواهی، خود پسندی و تند خویی اش
برای خود دشمنانی تراشید (نام اصلی اش تئوفراستوس
بامبست فُن هوفنهایم بود).
دشمنانش پی بردند که مدرک دانشگاهی ندارد
و موجب تبعیدش از بازل شدند و او پس از
مدتی سرگردانی در میهمانخانه ی اسب سپید در سالزبورگ
به سال ۱۵۴۱ درگذشت.
بر اساسِ گزارشی،
این واقعه بر اثر افراط در میگساری رُخ داد.
گزارش دیگری امّا او را قربانی رشک ورزی دیگر حکیمان
دانست...
Comments